خاطرات علیرضا جوووونی

فسقلي دوست داشتنی

1395/3/19 17:36
نویسنده : محدثه
17 بازدید
اشتراک گذاری

عليرضا جوووووووونم

 

وقتی اومدیم خونه انقدر فسقلی بودی که حتی کوچیک ترین لباساتم به تنت

 

خیلی بزرگ بود. برای همین صبح که سنجش شنوایی کارمون تموم شد، بابایی

 

تو رو توی ماشین نگه داشت و منم با مامانی رفتیم این لباسا رو برات خریدیم

 

 

 

 

نفسم

 

عشقم

 

نباتم

 

تو همه هستی من و بابایی

 

من و بابا عاشق دست و پای کوچولوتیم

 

عاشق ظرافتتیم

 

عاشق خداییم که تو رو خلق کرد

 

الهی فدات بشم که انقدر فسقلی هستی

 

الهی فدای خوابیدنت بشم، دلم میخام انقدر بوست کنم تا دیگه نفس برام نمونه

 

دوست دارم نفسم

 

پسندها (1)

نظرات (0)