خاطرات علیرضا جوووونی

سفرنامه مشهد

1395/5/28 18:08
نویسنده : محدثه
26 بازدید
اشتراک گذاری

عليرضا جوووونم

 

چند روز پیش آقاجون بهمون گفتن که تصمیم دارن برن مشهد و ما رو هم

 

دعوت کردن که تو این سفر مهمون آقاجون بشیم. خیلی ذوق زده

 

شدیم. دست آقاجون درد نکنه. این اولین سفر زندگیت بود، اونم مشهد.

 

خدا جونم شکرت. قرار بود بریم پیش امام هم اسمت.

 

خلاصه وسایلمونو جمع کردیم و راهی حرم امام رضا شدیم.

 

به خاطر اینکه تو راه خیلی اذیت نشی هم آروم میرفتیم هم تند تند

 

وایمیسادیم  که آقا علیرضا خان استراحت کنه. مامانی و آقاجون خیلی تو

 

راه کمک کردن تا تو اذیت نشی. دستشون درد نکنه.

 

شب رسیدیم سبزوار و همونجا خوابیدیم. اینم عکسات تو هتل کاملیای

 

سبزوار

 

 

 

تراس اتاقمون با آقاجون

 

 

فردا صبح توی ماشین، نزدیک مشهد:

 

 

اولین شبی که رفتی زیارت امام رضا جون:

 

 

علیرضا جونی کنار حوض صحن آزادی

 

 

علیرضا و بابا جونی 

 

 

علیرضا جووونم نمیدونم چرا هر وقت که مامان میخاست نماز بخونه،

 

حتی اگه خواب بودی بیدار میشدی و شروع میکردی به غز زدن.

 

یه روزم که تو صف نماز بودیم و تو کنارم توی کالسکه بودی، خادما

 

مشغول پخش افطاری بودن، یکی  از خادما به تو که رسید یه افطاری

 

برات گذاشت تو کالسکه ت. علیرضا و افطاریش تو صحن رضوی

 

 

یه گوشه دنج از صحن آزادی

 

 

یه گوشه دنج از صحن انقلاب

 

 

الهی فدای خنده هات بشم که تو حرم امام رضا چند برابر شده بود.

 

انگار داشتی با فرشته ها میخندیدی

 

مامان فدای خوابیدنت بشه، چه آرامشی تو حرم داشتی فرشته

 

کوچولوی من

 

 

 علیرضا و نقاره خانه امام رضا

 

 

شب آخر 

 

علیرضا در کنار سقاخانه .بازم فرشته ها اومده بودن سراغ فرشته

 

کوچولوی من

 

 

و علیرضا و بابایی و سقاخونه

 

 

علیرضا جونم یکی از دوستای مامانی هم مشهد بودن. یه شب اومدن

 

لابی هتلمون که همدیگرو ببینیم. اینم نی نی نازشون یسنا جون 

 

 

متاسفانه اون شب انقدر گریه های کولیکیت گل کرده بود که نشد ازتون

 

با هم عکس بندازم و مجبور شدم بیام تو اتاق تا آرومت کنم.

 

خدارو شکر که سفر به سلامتی تموم شد.

 

زیارتت قبول زائر کوچولو

پسندها (1)

نظرات (0)