خاطرات علیرضا جوووونی

قند عسل و جمکران

1395/5/28 17:38
نویسنده : محدثه
14 بازدید
اشتراک گذاری

علیرضا جوووونم

 

قندعسلم امروز برای اولین بار رفتیم جمکران

 

 

 

موقع نماز واقعا قیافت دیدنی بود و حسابی محو لوسترا شده بودی و

 

انگار یادت رفته بود مثه همیشه گریه کنی

 

البته امروز یه مناسبت دیگه هم داشت و سالگرد عروسی مامان و بابا

 

بود.

 

اینم عکست خونه مامان جون با نیکو جونی که کوچکترین عضو خونواده

 

بابا ایناس

 

 

 

پشت سرتونم پسرعموهات مشغول بازین که ایشالا زود زود بزرگ شی

 

و تو هم بری تو بازیهاشون

 

محمد امین و علی هم اومدن تو عکس

 

 

به قول علی خداروشکر علیرضا هنوز بوی نی نی ای میده، ایشالا این بو

 

رو حفظ کنی. عاشق بوی نی نی اتم نفسم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)